ابزار منو ثابت


  • وب انجمن مورفولوژی جغرافیایی
  • 
  • وب هم کلاسی
  • مطالبي در مورد حادثه ي بزرگ قيامت
    در قرآن کریم به فراوانی از قیامت یاد شده‌است، این یادآوری گاه با برهان و گاه با آوردن مثالها بوده و

    سعی برآن بوده تا فهم آن را به ذهنها نزدیک سازد.

    اِنّ الذین آمنوا والذینَ هادوا والنّصاری والصائبین مَنْ آمَنَ باللهِ والیومِ الآخِرِ و عَمِلَ صالِحاً فلهم اجرُهم عند

    رَبِّهم و لاخوفٌ علیهم و لا هم یحزنون (بقره/۶۲)

    «کسانی که ایمان داشتند و یهودیان و مسیحیان و ستاره پرستان و فرشته پرستان، هر که به خدا و

    روز قیامت ایمان داشته و کردار نیک انجام داده باشد، چنین افرادی پاداششان در پیشگاه خدا محفوظ

    بوده و ترسی بر آنان نیست و غم و اندوهی بدیشان دست نخواهد داد....»

    در قرآن کریم با اسامی مختلفی از قیامت یاد شده‌است که در ادامه برخی از آنها را نام می‌بریم.

    قیامت

    «یوم القیامه» در آیات ۱۲ انعام، ۱۴ و۳۶ مائده، ۱۳ اسرا، ۹ و۱۷حج، ۳۲ اعراف، ۱۶ مومنون، ۲۵ نحل و

    برخی آیات دیگر آمده‌است. به معنای برانگیخته شدن پس از مرگ. قائم شدن و روز قیامت را بهمین

    جهت قیامت گویند که در آن وقت مردگان زنده شوند و قیام کنند و روز قیامت؛ روزی است که خلایق

    همه برای محاسبه محشور شوند.

    معاد

    به قیامت، «معاد» گفته می‌شود، از آن جهت که «محل بازگشت» است؛ بازگشتن به جایی که قبلاً

    آنجا بود. معاد نزد اهل کلام حشر را گویند و آن دو قسم است: جسمانی و روحانی. مراد از معاد در

    کلمات متکلمان و فلاسفه بازگشت انسان است بعد از مرگ و حیات بعد از مرگ است و تصویر آن چنین

    است که انسان بعد از مرگ مجدداً زنده شده و در روزی که آن را روز معاد گویند به حساب اعمال وی

    رسیدگی و نیکوکاران پاداش نیکوکاری خود را گرفته و منعم شوند به نعم جاودانی و بدکاران به کیفر

    اعمال زشت خود برسند و مهذب شوند به عذاب جاودانی. یکی از مسائل مهم که از دیر زمان مورد

    توجه ادیان و متکلمان و فلاسفه قرار گرفته‌است همان مساله زندگی بعد از مرگ و معاد است. پیروان

    ادیان کلاً معتقد به زندگی بعد از مرگ بوده و یکی از اساسی ترین مسائل مذهبی به حساب می‌آورند.

    متکلمان که بحث و تحقیق آنها خارج از حدود مذاهب و شرایع نیست نیز مثبت معاد و زندگی بعد از

    مرگ اند. بطور کلی درمساله معاد سه نظر و فرض اظهار شده‌است:

    الف - دهریان و لامذهبان و یا بی خدایان که منکرزندگی بعد از مرگ می‌باشند و گویند انسان بعد از

    تلاشی بدن محو و نابود می‌شود و آنچه باقی می‌ماند اجزاء وموادی است که تبدیل به اشیاء و

    موجودات دیگر می‌شود.

    ب - کسانی که قائل به معاد و بازگشت نفوس و ارواحند و معاد جسمانی را منکر و مردود می‌دانند.



    ج - صاحبان ادیان که قائل به معاد جسمانی بوده و گویند همانطور که خدای متعال دربدو امر انسان را

    آفریده‌است با همین بدن مجدداً می‌آفریند و ثواب و عقاب و کیفر و پاداش عاید به همین بدن مادی

    می‌شود. فلاسفه مسأله معاد جسمانی را مورد بررسی قرار داده و با اشکالاتی برخورد کرده‌اند که از

    جمله اصل مسلم نزد آنهاست که «المعدوم لایعاد» یعنی آنچه معدوم شود قابل اعاده و بازگشت

    نیست از این جهت باتوجه به تسلیم به دلایل عقلی متوسل به راههای حل دیگری شده‌اند. متشرعان

    و عده‌ای از متکلمان گویند خدا قادر است که همانطور که در ابتدا بندگان را آفریده‌است مجدداً بیافریند.

    فلاسفه مسأله را از نظر فلسفی مورد توجه قرار داده و هر یک نظر خاصی اظهار کرده‌اند بعضی قائل

    به معاد روحانی شده‌اند و بعضی قائل به تناسخ شده‌اند. قطب الدین گوید: و معدوم را اعادت نکندبعینه

    یعنی با جمیع عوارضی که مشخص او باشد که میان معاد و مستأنف الوجود فرقی است. شیخ الرئیس

    گوید: اثبات معاد از راه شریعت و اخبار و آیات آسان است و قسمتی از آن مدرک به عقل و قیاس و

    برهان است که سعادت و شقاوت ثابته برای نفس باشد و بعد از توضیح تفسیر مفصلی که در مورد

    سعادت و شقاوت داده بیان کرده‌است که سعادت و شقاوت و لذات بدنی مورد توجه حکما و اولیاء اﷲ و

    مقربین نیست و کمال مطلوب مقربین خیر و وصول به لذت حقیقی و خیر مطلق بوده و توجهی به لذات

    مادی بدنی ندارند و بنابراین معاد روحانی است و معاد جسمانی بدان ترتیب که مورد بحث

    فلاسفه‌است از راه عقل نمی‌توان ثابت کرد. ابوالبرکات بغدادی در این مورد بعد از ذکر مقدمات و بیان

    عقاید و نظریات مختلف و ادله منکرین معاد جسمانی، خود نتیجه گرفته‌است که معاد جسمانی است

    و ارواح مجدداً به ابدان بازگشت می‌کنند. شیخ اشراق گوید: اما اشقیاء مخلد در عناصر جسمانی و

    حجب ظلمانی می‌باشند و در آنجا معذب به عذاب دردناکند و سعداء و اولیأاﷲ در حضرت ربوبی و عالم

    عقول متنعم به لذات روحانی اند و نفوس متوسطان به مثل معلقه بازگشت کنند و معاد آنها همین

    است. نفوس انسانی بعد از مفارقت از بدن بر پنج قسم اند زیرا که انوار اسفهبدیه یا آنکه در دو جنبه

    حکمت علمی‌و عملی کاملند و یا متوسط و میانه‌اند و یا در قسمت عمل کامل بوده و در قسمت علم

    ناقص اند و یا برعکس در جنبه علم کاملند و در جنبه عمل ناقص و یا در هر دو جنبه ٔ علم و عمل ناقص

    اند. نفوسی که از نوع اول باشند کامل در سعادتند و ازسابقین مقربین اند و نفوسی که از نوع دوم و

    سوم و چهارمند از متوسطان در سعادتند و هر چهار قسم از اصحاب یمین اند و قسم پنجم کامل در

    سعادت بوده و از اصحاب شمال اند. صدرالدین شیرازی سعی کرده‌است. مسأله را به همان طریق که

    شرایع بیان کرده‌اند به نحوی خاص به آن جنبه فلسفی دهد به طوری که نه قواعد فلسفی بر هم

    خورد و نه در اصول شرایع خللی وارد آید. او نه تنها برای انسان قائل به معاد وحشر است بلکه گوید

    تمام موجودات اعم از حیوانات و نباتات و جمادات و حتی هیولای اولی دارای معادند. وی اعتقاد به معاد

    را بر آن وجه که عامه مردم قائلند و جهال می‌گویند خوب است و اعتقاد به آن برای نظم اجتماعی مفید

    است زیرا بشر میل دارد که با همین وضعی که هست بدون کم و کاست مجدداً زنده شود و از نعم و

    لذایذمادی استفاده کند و اما اهل معارف و حقایق توجه به امور مادی و لذایذ حسی آن ندارند. وی برای

    اثبات معاد

    پیش فرض

    «لا اقسم بیوم القیامه و لا اقسم بالنفس اللوامه ایحسب الانسان الن‏نجمع عظامه‏» سوگند به روز

    قیامت، و سوگند به (نفس لوامه و) وجدان بیدار و ملامت‏گر (که رستاخیز حق است). آیا انسان

    می‏پندارد که‏هرگز استخوان‏های او را جمع نخواهیم کرد.

    مساله قیامت و معاد، مورد قبول پیروان همه ادیان است؛ حتی آنان‏که بر اساس فطرت، ماوراء الطبیعه

    را پذیرفته‏اند بدان معتقدند.

    پیشوایان معصوم ما علیهم السلام مسئله دنیا و آخرت و کیفر وپاداش را با تعبیرهای گوناگون بیان

    کرده‏اند که همه آن‏ها در واقع، تفسیر و تبیین آیات قرآنی است. آن بزرگواران در جمله‏های کوتاه،معانی

    بلندی را به ره‏جویان ارائه کرده‏اند تا آنان که در پی یافتن‏حقیقت‏اند بدان دست‏یابند و از وادی تباهی

    جان به در برند.

    بیان معصوم به گونه‏ای است که هیچ جای ابهام باقی نمی‏گذارد و بااندکی تامل انطباق آن با قرآن بر

    ما آشکار می‏شود.

    یکی از سخنان عمیق و پرمعنا، این فرمایش امام هادی(ع) است که‏می‏فرماید: «الدنیا سوق ربح فیها

    قوم و خسر فیها آخرون؛ دنیاچونان بازاری است که گروهی در آن سود می‏برند و دسته‏ای‏زیان‏کارند.»

    امیرمومنان(ع) می‏فرماید: «الیوم عمل و لاحساب و غداحساب و لاعمل؛امروز (دنیا) وقت عمل است و

    نه جای بازخواست و فردا(قیامت) روز بازخواست و حساب‏رسی است و نه جای عمل.» هنگامی که‏این

    دو جمله نورانی را کنار آیه «کل نفس بما کسبت رهینه‏» قراردهیم، درمی‏یابیم که هیچ تباین و

    اختلافی میان آن‏ها وجود ندارد، جزدر لفظ «اما» و مفهوم یکی است و آن بازگشت‏به محضر عدل الهی

    وحضور در عرصه قیامت‏به منظور کیفر و پاداش؛ همان چیزی که آیات‏آغازین، به آن پرداخته است.

    در جای دیگری از سخنان علی(ع) می‏خوانیم: «جان‏های‏تان ارزش‏مندندآن‏ها را به کم‏تر از بهشت

    نفروشید.» داد و ستدی که مورد نظر امام‏است، همان بندگی و فرمان‏برداری از خداوند و پیروی از

    احکام است وعملی که بر اساس رهنمودهای بزرگان و متکی به آیات قرآن باشد بهشت‏را به ارمغان

    می‏آورد. کسی که در این خاکدان، دامان به گناه آلوده‏نکند و فرصت نبازد همانند کشاورزی است که

    زمانی را به کاشت و داشت‏می‏پردازد، تا زمان برداشت فرا رسد، اعمال انسان، چونان بذری است‏که

    روزی ثمر می‏دهد. و این، مفهوم روایت است که: «الدنیا مزرعه‏الاخره‏».

    پیش فرض


    مرحله دوم حیات جاوید، قیامت کبری است.قیامت کبری برخلاف عالم برزخ که مربوط به فرد است و هر

    فردی بلافاصله وارد عالم برزخ می‏گردد، مربوط است به جمع، یعنی به همه‏افراد و همه عالم، حادثه‏ای

    است که همه اشیاء و همه انسانها را در بر می‏گیرد و واقعه‏ای است که برای‏کل جهان رخ می‏دهد،

    کل جهان وارد مرحله جدید و حیات جدید و نظام جدید می‏گردد.

    قرآن کریم که ما را از حادثه بزرگ قیامت آگاه کرده‏است ظهور این حادثه بزرگ را مقارن با خاموش شدن

    ستارگان، بی فروغ شدن خورشید، خشک شدن دریاها،هموار شدن ناهمواریها، متلاشی شدن کوهها

    و پیدایش لرزشها و غرشهای عالمگیر و دگرگونیها و انقلابات عظیم و بی‏مانند بیان‏کرده است.مطابق

    آنچه از قرآن کریم استفاده می‏شود تمامی عالم به سوی انهدام و خرابی می‏رود و همه چیز نابود

    می‏شودو بار دیگر جهان نوسازی می‏شود و تولدی دیگر می‏یابد و با قوانین و نظامات دیگر که با قوانین

    و نظامات فعلی‏جهان تفاوتهای اساسی دارد، ادامه می‏یابد و برای همیشه باقی می‏ماند.

    قیامت در قرآن کریم‏با نامها و عنوانهای مختلف خوانده شده است که هر کدام نشان دهنده وضع

    مخصوص و نظام مخصوص‏حاکم بر آن است.مثلا از آن جهت که همه اولین و آخرین در یک سطح قرار

    می‏گیرند و ترتیب زمانی آنها از بین می‏رود،«روز حشر» یا «روز جمع‏» یا «روز تلاقی‏» خوانده شده

    است و از آن جهت که باطنها آشکار و حقایق بسته و پیچیده باز می‏شوند، یوم تبلی‏السرائر یا «روز

    نشور» نامیده شده است و از آن جهت که فنا ناپذیر و جاوید است، «یوم الخلود» ،و از آن جهت که

    انسانهایی سخت در حسرت و ندامت فرو می‏روند و احساس غبن می‏کنند که چرا خود را برای چنین

    مرحله‏ای آماده‏نکرده‏اند، «یوم الحسرة‏» یا «یوم التغابن‏» ، و از آن جهت که بزرگترین خبرها و عظیم‏ترین

    حادثه‏هاست «نبا عظیم‏» خوانده شده است.

    رابطه و پیوستگی زندگی این جهان و زندگی آن جهان مطلب بسیار عمده و اساسی که کتب

    آسمانی، ما را بدان‏توجه داده‏اند، پیوستگی این دو زندگی است.این دو حیات از یکدیگر جدا نیست، بذر

    آن حیات دراین حیات به دست‏خود انسان کاشته می‏شود و سرنوشت آن حیات در این حیات به وسیله

    خود انسان تعیین می‏گردد.

    ایمان و اعتقاد پاک و درست و مطابق با واقع(و جهان‏بینی واقع بینانه)، خلق و خوی پاکیزه و انسانی و

    منزه از حسادتها، مکرها، حقد و کینه‏ها، غل و غشها، نیز اعمال صالح‏که در جهت تکامل فرد و جامعه

    صورت گیرد: خدمتها، اخلاصها و امثال اینها سازنده یک حیات سعادتمندانه جاوید است‏برای انسان.

    نظرات شما عزیزان:

    من
    ساعت16:13---24 آذر 1392
    :)
    شما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


    نام :
    آدرس ایمیل:
    وب سایت/بلاگ :
    متن پیام:
    :) :( ;) :D
    ;)) :X :? :P
    :* =(( :O };-
    :B /:) =DD :S
    -) :-(( :-| :-))
    نظر خصوصی

     کد را وارد نمایید:

     

     

     

    عکس شما

    آپلود عکس دلخواه:







    تاريخ : یک شنبه 2 مهر 1398 | 19:12 | نویسنده : هادی عزیزی |
    ابزار وب رایگان-جک و لطیفه